شنبه 5 اسفند 1391-0:47

توهم قهرمان بازی"چگورایی"/جدا سازی سوادکوه خیانت است

هذیان گوئی علیه دیار سوادکوه و تجزیه آن،به هر نیت که باشد،گناهی نابخشودنی است/به آقای قاسمی و دیگرانی که با ایشان همسویند،باید گفت:محل میز خدمت را باصحنه جنگ چریکی اشتباه گرفته اید!توهم قهرمان بازی"چگورائی"به آقایان دست ندهد که خویش را ناجی و قهرمان تفکرات موهوم خودساخته برای خدمت به مردم نشان دهید و خواستار جدائی خاک سوادکوه به استان همجوارشوید!


مازندنومه،سیاوش اسلامی سوادکوهی:رئیس شورای اسلامی شهرستان سوادکوه در گفتگو با"سوادکوه نیوز"با تاکید بر لزوم توسعه همه جانبه ی این شهرستان گفت:برخی از شوراهای اسلامی روستاهای دهستان راستوپی و شهر پل سفید،خواستارالحاق به استان تهران شدند!"

در چرائی این خواسته،وی دربخشی دیگر از صحبت هایش گفت:"جداشدن های مختلف درسوادکوه و تنش های مختلف در مسیرتوسعه و دست یابی به اهداف (برنامه ای)ایران 1404 نیست."

شوق زدگی خارج ازعرف و قاعده و نامتعارف در بیان عبارات که در ذات خود،گسست و تجزیه را موید است،بدون تردید احساس حقارت و تحقیر را به ذهن متبادر می سازد و مبلغان هذیان گوی این ایده از دیرباز،همان هایی هستند که بدون توجه به اندازه و قواره شان در منصبی قرارگرفته اند!

اینکه شخصی در منصبی چنین اظهارات ناپخته و نامیمونی را بر زبان براند،نمی توان ازکنارش با درنگ و تخفیف گذشت.

مردم منطقه ی باشکوه سوادکوه همواره با تجربه و گوشت و پوست خویش واجد تجارب گران سنگ و ذی قیمتی در مواجهه با سیاسیون سیاسند؛ازاین منظر با ریاکاری زمان انتخابات برای رای گیری و دگرباشی نامتعارف امروزین همه ی آنانی که ازمردم رای می گیرند،آشنایندکه با تاسف،به محض سوارشدن براسب چموش قدرت،هرلحظه به سیما و شمائی جلوه می کنند! این هم ازبخت و اقبال مردمان رشید سوادکوه درسنوات اخیر است و بسیار تعجب و حیرانی را برای آنان به دنبال داشته که چگونه ازصداقت آنان منتهای سوء استفاده می شود.


به آقای قاسمی و دیگرانی که با ایشان همسویند با تاسف باید گفت: محل میز خدمت را باصحنه ی نبرد و جنگ چریکی اشتباه گرفته اید!

توهم قهرمان بازی"چگورائی"به آقایان دست ندهد که خویش را ناجی و قهرمان تفکرات موهوم خودساخته برای خدمت به مردم نشان دهید تا بلکه برای رسیدن به آن توقعات کاذبی که توده ی مردم سوادکوه درآن نقشی ندارند،به نیابت به ایفای نقش بپردازید و خواستار جدائی خاک پاک سوادکوه به استان همجوارشوید!

آقایان!در این کهنه دیار هنوز بازار نامردها شلوغ نشده! اینجا همه خریداران بوی خانه های کاهگلی هستند که امانتدار امینی برای نیاکانش باشند! اینجاهنوز خوب و بد مردمانش فدائی همند! اینجا همه آرزوی به گور بردن آمال دشمنان نبودن سوادکوه را زمزمه می کنند،در هرکجای ایران و جهان که باشند.

آقای قاسمی!به باورخیل عظیمی از فرزندان رشید سوادکوه که طی تماس های مکرر اعلام نموده اند گفتنی ها را بگوئیم اگر قلمی و رسانه ای داریم،بگوئیم که تفکر جدائی موهوم حتی یک وجب از خاک سوادکوه،بی تردید ناشی از نیازهای توجه طلبانه و دل چرکینی از فراموش شدگی یا تمام شدگی برخی از طمع ورزان به پهنه ی سیاست است،تاشاید آن ها از نشئگی اش به در آیند!

آنهایی که سوادکوه را باور دارند باید پیشنهاد دهند که این شهرستان به لحاظ قدمت و نقش تاریخی دیارسوادکوه درمعادلات سیاسی ایران در طول تاریخ ،با آن مناظر زیبا و چشم نوازی که جلوه ای از وعده های خداوند در بهشت است ،به عنوان منطقه ای آزاد که زیرنظرهیچ استانی نباشد و متعلق به ایران باشد و مرکز ویژه و نمونه کشور و مرکزثقل توجهات سیاست و اقتصادو...مردم ایران قرارگیرد!

آقای قاسمی!مگر فراموش کرده ایدکه مردان و جوانان ما به شیران سوادکوه و زنان این دیار به شیرپروران پرافتخارشهره اند؟

باورکنید نمی شود از پستان پرگوهر زیبای پری سان این دیار"شیر"خورد و"شیر"نشد! نعل وارونه نزنید! ما باور داریم که وارث صبور تاریخ نیاکان مان هستیم،هرچه در تاریخ پر افتخار سوادکوه به غور و کاوش بپردازیم ، اسناد افتخار و بزرگی قله های سربه فلک کشیده اش ،همچنان ستبر و پرغرور در قبال همه مظالم و بدبختی ها و کینه توزی ها ایستاده است!

این که کدامین دستان ناپاک است که به تخطئه و هتاکی درصدد خام اندیشی برمی آید و گستاخانه و سوپرمن وار،ناکامی های سیاسی و اجتماعی خویش را به پای مردمان رشید و شجاع این دیار می نویسد و گستاخانه انتزاع خاک پاک را به زبان جاری می سازد،در عجبیم!


واقعا"از سردرد باید گفت که مواضع حضرات اسباب تحیرخیل عظیمی از نخبگان و فرهیختگان و تحصیل کردگان سوادکوهی را فراهم نموده است که این گونه گشاده دستانه جهت رسیدن به منویات خویش و جمعی که به آن وابسته اند،ازکیسه مردم و دیارتاریخی مردم سوادکوه هزینه می کنند.

اینان ناجوانمردانه و ریاکارانه اما در پوشش دلسوزانه،تفکرات مسموم خود را در واگذاری و الحاق شهر و دیاری-که تعلقات قومی و قبیله ایش زبانزد خاص و عام است-عرضه می دارند و شرافت را ارزان به بازارمکاره ی سیاست به حراج می گذارند!


هذیان گوئی علیه دیارسوادکوه و تجزیه آن،به هرنیت که باشد حتی بر زبان راندنش، گناهی نابخشودنی است.

چه کنیم همواره و همیشه در این دیارکهن مردمان صبور و دوست داشتنی،ازسرتاسف و درد،ابن الوقت ها و تاجرمسلک هائی از این دست در میادین سیاست بوده اند که نان شان را در این چنین کارهائی جستجو می کردند!

آری!ورشکستگان زمین سیاست برای شوک وارد نمودن در آستانه انتخابات شوراها،برای تحقق رویای الحاق شدن ،آوردن رفاه و تجمل و"ماندن"درقدرت و سیاست را ظاهرا"یگانه امکانی برای خویش متصورند تا بلکه با پناه آوردن به قابلیت سخنی برای جذب مردمی که شاید"او"راببینند و با"انگشت"بگویند:"همانی"است که"آن سخن"را گفته بود،رایی جمع کنند.

شیدائی و از خودشیفتگی افرادی که تریبونی در دست دارند و برمنصبی جاخوش نموده اند،موجبات رویش تخیلات هالیوودی برای پیروزی و برازندگی خود در اظهارفضل و تصمیم برای مردمانی که ریشه در خاک و خاطرات این کهنه دیارتاریخی دارند،شده است.


سخنان ناموجه و به کارگیری ادبیات چارواداری انتزاع بخشی ازمنطقه ی سوادکوه و الحاق به تهران،در دفاع از یک تصمیم نابجا یابجا که منتج به بخش یا الحاق آن به بخشی دیگر(مثلابخش مستقل زیراب)است، توجیه موجه ای نیست،این خودموضوعی است که باید درشهرستان و مابین نمایندگان و متولیان سیاسی منطقه به بحث گذاشته شود.

نبایدبرای ورود به یک موضوعی که به پالایش و اصلاح و نظری نیازمند است،نسنجیدگی و بداخلاقی و بی صلاحیتی را درموضگیری سبب شویم،به گونه ای که مایه خجالت و آبروریزی مردم سرافراز دیارمان شویم.